hot page

ساخت وبلاگ
فاطمه در عروسی پسرخاله ودختر خاله باباش در دزفول فاطمه همین ماه آخری کلی مهارتهایی که بنده در طی این یک سال باهاش درگیر بودم رو یکجا کسب کردالبته بعضی از اونها رو مدیون دوست عزیزم الهام مهربون هستم انگار وقتی میدیدم اون نوشته بیشتر وشجاعتر میشدم برای انجامش از جمله دستشویی رفتن بطور مستقل البته فق hot page...ادامه مطلب
ما را در سایت hot page دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1ghashangam1 بازدید : 48 تاريخ : يکشنبه 21 خرداد 1396 ساعت: 4:06

دنیای کودکانت عجب شیرین است  یک عالمه عروسک باخودت بغل میکنی وبه خاله ات میگویی من، مامان عروسک هاهستم ،مرا با بچه هایم بغل بگیر   سازهای زیبا هنر دست دخمل طلا بمناسبت تولد بابا مجتبی(هجدهم بهمن ماه) کیک تهیه کردیم وفاطمه بیصبرانه منتظر گذاشتن فشفشه ها روی کیک است وبه اصرار فاطمه کیک باید روی زمی hot page...ادامه مطلب
ما را در سایت hot page دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1ghashangam1 بازدید : 14 تاريخ : چهارشنبه 10 خرداد 1396 ساعت: 2:47

امیدوارم سال جدید برای همه بخصوص دوستای عزیز وبلاگیم سرشار از شادی وسلامتی باشه و همچنان نظاره گر کودکی های پاک کودکهای نازنینتون باشم تولد یه دونه خواهرم در واپسین روزهای سال 94 (23 اسفند) وکیک انگیری برد که توسط فاطمه برای خاله خریداری شد که در ابروهای اخموش نوشته شده خاله جان تولدت مبارک روز ا hot page...ادامه مطلب
ما را در سایت hot page دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1ghashangam1 بازدید : 15 تاريخ : چهارشنبه 10 خرداد 1396 ساعت: 2:47

وقتی یک شب که دلت گرفته است تلویزیون حرم حضرت رضا را نشان بدهد ودلت هوای حرم امام رضا را بکند و یه دونه دادشم این آهه جانسوز رو بشنود وفردایش بگوید که عازم مشهد است بهمراه بابا ومامان ومرا نیز دعوت کند مگر میشود جواب رد داد مگر میشود وقتی به این قشنگی امام رضا میطلبت نرفت السلام علیک یا غریب الغربا یک روز بعداز ولادت حضرت مهدی(عج) عازم مشهدمقدس شدیم بهمراه آقاجون ومامان جون ودایی محمد فاطمه برای اولین بار سفرباقطار را تجربه کرد و عجب خوب وطولانی بود این تجربه. جناب همسر بدلیل نداشتن مرخصی نتونست همراهمان باشد وتالحظه آخر میگفت اصلا فکرش را نمیکردم که رفتنی بشوید سرم را کلاه گذاشتی آخه من توی شوک بودم ازاین دعوت عجیب وخواستنی امام رضا(ع)   مسیر طولانی بود حدود 30 ساعت در قطار بودیم البته تمام این مسیر بخاطر زیارت امام رضا(ع) شیرین بود وفاطمه مدام تکرار میکرد که دیگه همیشه باقطار بریم مشهد چون با هواپیما زود میرسیم واصلا خوب نیست. عکس سمت راست درقطار وقتی فاطمه از تخت بالایی کوپه بروی کول دایی محمدش فرود می آیدودایی محمد همچنان در خواب بسر میبرد عکس سمت چپ هم بابا ومامان وداداش گلم به hot page...ادامه مطلب
ما را در سایت hot page دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1ghashangam1 بازدید : 22 تاريخ : شنبه 13 آذر 1395 ساعت: 6:50

این روزهای مامیگذرد باپایان یافتن  دومین ترم از زبان دخملی باتموم شدن کلاس نقاشی وخلاقیته فوق العاده در زمینه نقاشی طوریکه به من میگه دیگه منو ننویس کلاس نقاشی که شکل حیوانات رو یادم بده بنویسم کلاسی که منظره یادم بده جنگل یادم بده وما همچنان در جستجوی کلاس آموزش نقاشی منظره برای رده سنی فاطمه هستیم چندتا کلاس پیداکردم ولی آموزش در منزل بود که من دوست نداشتم این روزها بدلیل شدت وحشتناک گرما وشرجی در شهرمون خونه نشین هستیم که فاطمه ومامانش  عجیب دچار روزمرگی شده اند دشت زیبای ارژن در راه برگشت از شیراز اوخر تیرماه بخاطر معاینه چشم های فاطمه یه سفر دو روزه بهمراه خاله زهرا ودایی وخانواده عمو کوچیکه بنده به شهر زیبای شیراز رفتیم و  بعداز بازگشت ازاون شهر قشنگ که در تابستان هم زیبا بود دوباره به روزمرگی های خودمان برگشتیم پایان ترم اول زبان فاطمه بهمراه دوستاش وخانم رضایی معلم زبان بخاطراینکه اجازه نگرفته بودم چهره ایشون رو حذف کردم عکس سمت چپ: در ترم دوم چند روزی خانم رضایی نیومده بود و معلم  کلاس دیگه به بچه ها درس داد که روشش اینجوری  بود که به صورت بچه ها ستاره میزد  فاطمه خ hot page...ادامه مطلب
ما را در سایت hot page دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1ghashangam1 بازدید : 33 تاريخ : شنبه 13 آذر 1395 ساعت: 6:50

چقدر دلم برای یک سالگیت تنگ شده چقدر زود میگذرد مادرانه هایم میدونم که سال دیگه همین موقع دلم برای الانت تنگ میشود ولی نمیدونم چرا بچه بودنت را خیلی دوست دارم اینکه هر روز صبح برای سرکار آمدن پشت سرم بهانه میگرفتی رو الان دوست دارم اونموقع ها میگفتم کی بشه بزرگ بشه الان دلم برای اونموقع ها تنگ میشه الانی که صبح ها چشم هاتو باز میکنی ومیگی مامان میخوام آماده شدنت رابیینم الانی که خودت داوطلبانه پیش مامان جونت میره الانی که گاهی اوقات با گفته هایت چنان غافلگیرم میکنی  که پیش خودم میگم فاطمه کی اینقدر بزرگ شد وقتی بهم میگی باید به دخترت محبت کنی وقتی که میگویی دوباره داری میشی مامان بداخلاق و........ باتمام مادرانه هایم میگویم فاطمه عزیزم، ثمره زندگیم تولد پنج سالگیت مبارک (4) هوادار [موضوع : خاطرات سال پنجم(95)] hot page...ادامه مطلب
ما را در سایت hot page دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1ghashangam1 بازدید : 29 تاريخ : شنبه 13 آذر 1395 ساعت: 6:50